کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سبو بشکن که آبی بی‌سبوئی

    زخود بگذر که دریایی نه‌جویی

    سفر کن از من و مائی و مائی

    گذر کن از تو و اوئی که اوئی

    چرا چون آس گرد خود نگردی

    چو آب آشفته سرگردان چو جوئی

    پشیمانی بود در هرزه گردی

    پشیمانی بود در سو بسوئی

    تو باری از خود اندر خود سفر کن

    بگرد عالم اندر چند پوئی

    ز خود او را طلب هرگز نگردی

    اگر چه سالها در جست‌جویی

    گرامی بینی و از خود نپرسی

    کرا گم کرده آخر نکوئی

    کلاه فقر را برسر نیابی

    مگر وقتی که ترک سر بگویی

    کجا فقر را بر سر نیابی

    مگر وقتی که ترک سر بگوئی

    کجا برکوی او رفتن توانی

    که طفلی در پی چوگان و گویی

    تو یکرو شو که آیینه چو طومار

    سیه رو کرد آخر از دوروئی

    نصیب ایمغربی از خوان وصلش

    نیابی تا که دست از خود نشوئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha