کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از دهانش بسخن جز اثری نتوان یافت

    از میانش بمیان جز کمری نتوان یافت

    گفتمش چون قمری گفت بگو چون قمرم

    چونکه بر سرو روانی قمری نتوان یافت

    گفتمش ماه و خوری گفت که بر چرخ چنین

    سرو قد زهره جبین ماه خوری نتوان یافت

    از سر زلف وی اخبار دلم پرسیدم

    گفت از گمشده تو خبری نتوان یافت

    تا شده همچو نسیم سحری بی سر و پای

    سحری بر سر کویش گذری نتوان یافت

    نیست خالی نفسی روی تو از جلوه گری

    همچو رویت بجهان جلوه گری نتوات یافت

    گفته بودی که تو بر ما دگری بگزیدی

    چون گزینم که بحسنت دگری نتوان یافت

    بهر تیر غم عشقش سپری میجستم

    گفت جانا که به از من سپری نتوان یافت

    مغربی آینه سان تا نشوی پاک و لطیف

    سوی خو هیچ ز خوبان نظری نتوان یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha