کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم ز یار نگارین خود جدا مانده

    بدست هجر گرفتار و بینوا مانده

    نخست گوهر با قیمت و بها بودی

    بخاک تیره فرو رفته بی‌بها مانده

    فتاده دور ز خاصان بارگاه ازل

    اسیر خاک ابد گشته در بلا مانده

    مقرب در درگاه کبریا بوده

    بدست کبر گرفتار و در ریا بوده

    به چار میخ طبیعت بدوخته محکم

    به حبس شش جهت کون مبتلا مانده

    هر‌آنکه دید مرا گفت در چنین حالت

    ببین ببین ز کجا آمده و کجا مانده

    شب است و راه بیابان و من ز قافله دور

    غریب عاشق و مسکین ضعیف وامانده

    کجاست پرتو حسنت که رهنما گردد

    که هست جان من از راه و راهنما مانده

    شده ز دوری خورشید مغربی حقیر

    بسان ذرّه سرگشته در هوا مانده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha