کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیار ساقی باقی بریز برمن حادث

    میّ قدیم که تا وارم ز دست حوادث

    چو در زمین دلم تخم مهر خویش فکندی

    بآب دیده برویان که نیست زرع تو حاث

    از آن شراب بکنعان نوح اگر برسیدی

    نگشتی غرقه طوفان چو سام و حام و چو یافث

    ببوی باده توان مرو و باز زنده توان شد

    که همچنان که محیط است هست محیی ‌و باعث

    دلا بخود سفری کن درون خود سفری کن

    که هیچ کار نیاید ز مرد کاهل ولابث

    درون مجلس مردان بخور شراب تجلی

    شراب مرد تجلی بود نه ام خبائث

    شراب تجلی زدست خویش دهد دوست

    از آنکه باده باقی است در فنای تو باعث

    چومغربی ز میان شد نشست یار بجایش

    خوشا کسیکه بود اثرش خلیفه و وارث

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha