کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچکس بخویشتن ره نبرد به سوی او

    بلکه بپای او رود هر که رود بکوی او

    پرتو مهر روی او تا نشود دلیل جان

    جان نکند عزیمت دیدن مهر روی او

    دل کششی نمیکند هیچ مرا بسوی او

    تا کششی نمی‌رود سوی دلم ز سوی او

    تا که شنیده ام کا او دارد آرزوی من

    نمی رود ز خاطرم یک نفس آرزوی او

    چون ز‌زبان ماست او ۶ر نفسی بگفتگو

    پس همه گفت‌گوی ما باشد گفت‌گوی او

    تا که نبد ازو طلب طالب او کسی نشد

    این همه جستجوی ما جمله ز‌ جست‌جوی او

    هست همه‌ی دل جهان در سر زلف او نهان

    هرکه دلی طلب کند کو بطلب ز موی او

    بسکه نشسته روبرو با دل خوپذیر من

    دل بگرفت جملگی عادت و خلق و خوی او

    قدر نبات یافت آب از اثر مصاحبت

    گُل چو شود قرین گِل گیرد رنگ و بوی او

    مستوو خراب او منم جام شراب او منم

    نیست بغیر من کسی میکده و ببوی او

    می ز سبوی او طلب آی ز جوی او طلب

    بحر شود اگر کسی آب خورد ز جوی او

    مغربی از شراب او گشت چنانکه از سحر

    تا بفلک همی‌رسد نعره و های و هوی او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha