کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که کرده ام از نقش غیر آینه پاک

    که تا تو چهره خود را بدو کنی ادراک

    اگر نظر نکنی سوی من در آینه کن

    تو خود بمثل منی کی نظر کنی خاشاک

    اگر چه آینه روی جانفزای تو اند

    همه عقول و نفوس عناصر و افلاک

    ولی ترا ننماید بتو چنانکه توئی

    مگر دل مسکین و بیدل و غمناک

    تمام چهره خود را بدو توانی دید

    که هست مظهر تام و لطیف و صافی و پاک

    چرا گذر نکنی بر دلی که از پاکی

    اذ مرت ربّه ما وجدت فیه سواک

    ولو جلوت علی القلب ما جلوت علیه

    لا جل قربته بل لا نه مجلاک

    مرا که نسخه مجموع کاینات توام

    روا مدار بخواری فکنده بر سر خاک

    بساحل ار چه فکند به بحر باز آرم

    که موج بحر محیط توام نیم خاشاک

    ظهور تو بمن است و وجود من از تو

    دلست مظهر لولای لم اکن لولاک

    تو آفتاب منیری و مغربی سایه

    ز آفتاب بود سایه را وجود و هلاک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha