کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کو جذبه که آن بستاند مرا از من

    کو جرعه که تا گردم فارغ از من

    کو باده ئی که تا بخورم بیخبر شوم

    از خویشتن که سخت ملولم ز خویشتن

    کو آن عزیز مصر ملاحت که تا دمد

    یک دم خلاص یوسف جان را از جنس تن

    کو ساقی موءید باقی که در ازل

    بودی مدام نقل و میم زان لب و دهن

    در حالتی چنین که منم دردمند عشق

    درمان دردمن نبود غیر درد من

    ای ساقی که مستی از باب دل تست

    از روی مرحمت نظری بر دلم فکن

    چشمت بیک کرشمه تواند خلاص داد

    چون من هزار خسته درون را از این فتن

    مشکن دل شکسته مارا که پیش از این

    از خود شکسته است از آن زلف پر شکن

    در حلق جان مغربی انداز زلف خود

    اورا بدست خویش برار از چه بدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha