کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گنج های بینهایت یافتم در کنج دل

    کنج جانرا بین که چون شد کان گنج بیکران

    جان من از عالم نام و نشان آمد برون

    بی نشان شد تا درآمد در جهان بی کران

    تا کی آمد در حزاب آباد دل کنجی بدید

    تا خراب آباد دل شد سربسر معموراران

    چونکه شهرستان دل معمور شد در هر نفس

    کاروان ها گردد از حق سوی شهرستان روان

    دل نبرده هیچ رنجی برسر گنجی رسید

    آمدش تا که بدست از غیب کنجی بیکران

    در شب تاریک در زمین دل فرود آمد ز چرخ

    تا زمین را بگذرانید از هزاران آسمان

    تا تجلی کرد مهر مشرقی در مغربی

    مغربی را جمله ذرات عالم شد نهان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha