به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلبری دارم که در فرمان او باشد دلم
همچو گوئی در خم چوگان او باشد دلم
هر زمان هر جا که می خواهد دلم را میبرد
زان سبب پیوسته سرگردان او باشد دلم
هیچ با خود مینیاید تا بکی گوئی چنین
واله و آشفته و حیران او باشد دلم
عرضه عالم چو نیک آید که چوگان او
لاجرم میدان که جولان او باشد دلم
دل بهر نقشی که او خواهد برآید هر زمان
کان در او گوهر ز بحر و کان او باشد دلم
بهر مهمانی دل خوان تجلی میدنهد
هر زمان از بهر آن مهمان او باشد دلم
چونکه گردد موج زن دریای بی پایان او
ساحل دریای بی پایان او باشد دلم
لولو و مرجان او خواهی ز بحز دل طلب
زانکه بحر لولو و مرجان او باشد دلم
مغربی از بحر و ساحل بیش ازین چیزی مگوی
زانکه دائم قلزم و عمان او باشد دلم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.