به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نخست دیده طلب کن پس آنگهی دیدار
از آنکه یار کند جلوه بر الولابصار
ترا که دیده نباشد کجا توانی دید
بگاه عرض تجلی جمال چهره یار
اگر چه جمله پرتو فروغ حسن ویست
ولی چو دیده نباشد کجا شود نظار
ترا که دیده نباشد چه حاصل از شاهد
ترا که گوش نباشد چه حاصل از گفتار
ترا که دیده پر غبار بود نتوانی
ضفای چهره او دید با وجود غبار
اگرچه آینه داری برای حسن رخش
غبار شرک که تا پاک کرد از زنگار
اگر نگار تو آینه طلب دارد
روان تو دیده دل را به پیش دل بیدار
جمال حسن ترا صد هزار زیب افزود
از آنکه حسن ترا مغز نیست آینه دار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.