شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰: نخست دیده طلب کن پس آنگهی دیدار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نخست دیده طلب کن پس آنگهی دیدار از آنکه یار کند جلوه بر الولابصار ترا که دیده نباشد کجا توانی دید بگاه عرض تجلی جمال چهره یار اگر چه جمله پرتو فروغ حسن ویست ولی چو دیده نباشد کجا شود نظار ترا که دیده نباشد چه حاصل از شاهد ترا که گوش نباشد چه حاصل از گفتار ترا که دیده پر غبار بود نتوانی ضفای چهره او دید با وجود غبار اگرچه آینه داری برای حسن رخش غبار شرک که تا پاک کرد از زنگار اگر نگار تو آینه طلب دارد روان تو دیده دل را به پیش دل بیدار جمال حسن ترا صد هزار زیب افزود از آنکه حسن ترا مغز نیست آینه دار شمس مغربی