کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    میکند بر دل تجلی مهر رویش هر نفس

    تا که گردد نور ماه دل ز مهرش مقتبس

    آنچه عالم خوانمش خورشید او راسایه است

    در حقیقت سایه و خورشید یک چیزند و بس

    چشم عنقابین مگس را نیست زان نشناسدش

    گرچه عنقا را بچشم خود عیان بیند مگس

    دیده بگشا بر سر خوان خلیل شه نشین

    بهره از سر خلقت جو نه از نان و عدس

    بلبلا اندر قفس گلشن ز یادت رفته است

    چتد گویم قصه گلشن بمرغی در قفس

    لقمه مردان نمیشاید بطفلی باز داد

    سرّ سلطان را نشاید گفت هرگز با عسس

    سرّ دریا را بقطره چند گویی مغربی

    رو زبان بر بند از ین گونه سخنها سپس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha