کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این کرد پریچهره ندانم که چه کرد است

    کز جمله خوبان جهان کوی ببرده است

    موسی کلیم است که دارد ید بیضا

    عیسی است کزو زنده شود هر که نمرده است

    چون چرخ برقص است و چو خورشید فروزان

    کز پرتو رویش شود آنکس که فسرده است

    او را نتوان گفت که از آدم و حواست

    کس شکل چنین ز آدم و حوا نشمرده است

    یغمای دل خلق جهان میکند این کرد

    ماننده ترکان همگی باز دو برده است

    با حسن رخش حسن خلایق همه هیچست

    با لعل لبش جام مصفا همه درد است

    هر دل که براو نقش جهان بود منقّش

    نقش رخ او آمده آنرا بسترد داشت

    کس نیست که نقش رخ خودرا بچنین کرد

    در راه هوا جمله بکلّی نسپرده است

    ای مغربی از دلبر خود کوی سخن را

    کاو نه عرب و نه عجم و رومی و کرد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha