کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی نداشتم آنهم که بود، یار ببرد

    کدام دل که نه آن یار غمگسار ببرد

    به نیم غمزه روان چه من هزار بود

    بیک کرشمه دل همچو من هزار ببرد

    هزار نقش برانگیخت آن نگار ظریف

    که تا بنقش دل از دستم آن نگار ببرد

    بیادگار دلی داشتم از حضرت دوست

    ندانم ارچه سبب دوست یادگار ببرد

    دلم که آینه روی دوست داشت غبار

    صفای چهره او از دلم غبار ببرد

    چو در میانه درآمد خرد کنار گرفت

    چو در کنار درآمد دل از کنار ببرد

    اگرچه درد دل مسکین من قرار گرفت

    ولیکن از دل مسکین من قرار ببرد

    بهوش بودم یا اختیار در همه کار

    زمن بعشوه گری هوش و اختیار ببرد

    کنون نه جان و نه دل دارم، نه عقل و نه هوش

    چو عقل و هوش و دل و جان هر چهار ببرد

    چو آمد او بمیان رفت مغربی زمیان

    چو او بکار درآمد مرا ز کار ببرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha