کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی پرتو رخسار تو پیدا نتوان شد

    بی مهر تو چون ذرّه هویدا نتوان شد

    جز از لب تو جام لبالب نتوان خورد

    جز در رخ تو واله و شیدا نتوان شد

    تا موج تو ما را نکشد جانب دریا

    از ساحل خود جانب دریا نتوان شد

    تا جذبه او برنرباید من و ما را

    هرگز نفسی بی من و بی ما نتوان شد

    از مهر رخش سایه صفت پست نگشته

    اندر پی آن قامت و بالا نتوان شد

    در خلوتداگر دیده ز اغیار نشد پاک

    از خلوت خود جانب صحرا نتوان شد

    بی دیده نشاید بتماشا شدن ایدوست

    تا دیده نباشد بتماشا نتوان شد

    چون مغربی از مشرق و مغرب نرسیده

    خورشید صفت مفرد و یکتا نتوان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha