کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا که خورشید من از مشرق جان پیدا شد

    از فروغش همه ذرّات جهان پیدا شد

    تا که از چهره خود باز برانداخت نقاب

    از صفای رخ او کَون و مکان پیدا شد

    پود از کَون و مکان نام و نشان ناپیدا

    تا که از کَون و مکان نام و نشان پیدا شد

    بود خاموش بگفتار درآمد عالم

    بحدیثی که بتم راز زمان پیدا شد

    بر لب جوی جهان تا که خرامان بگذشت

    از هوای قد او سرو خرامان پیدا شد

    کفر و دین از اثر زلف و رخش گشت پدید

    در جهان تا که از آن سود و زیان پیدا شد

    از رضا و سخطش گشت عیان لطف و غضب

    زان یکی دوزخ و زان حور رخان پیدا شد

    گرچه ذرّات جهان گشت عیان از مهرش

    مهرش از جمله ذرّات جهان پیدا شد

    یا رب آنروی چه روئیست که از پرتو آن

    هرچه در کتم عدم بود نهان پیدا شد

    از فروغ رخ خورشید رخش از سر مهر

    مغربی ذرّه صفت رقص کنان پیدا شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha