کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نهان پیر تو خویش آفتاب رخت

    از آنکه مانع ادراک اوست تاب رخت

    رخت ز پرتو خود در نقاب میباشد

    عجب بود که نشد غیر ازین نقاب رخت

    حجاب روی تو گر هست نیست جز تابش

    وگرنه چیست دگر تا برد حجاب رخت

    بغیر چشم تو در روی تو نکرد نگاه

    از آنکه دیده کس را نبود تاب رخت

    نوشته اند بر اوراق چهره خوبان

    بخط خوب دوسه آیت از کتاب رخت

    بآبروی تو سوگند میخورد جانگ

    که دل در آتش سوزنده است ز آب رخت

    دلا همیشه رخت منقلب بجانب ماست

    بسوی هیچکسی نیست انقلاب رخت

    چگونه روی بغیر جناب ما آرد

    از آنکه بس متعالی بود جناب رخت

    بسی بمشرق و مغرب طلوع کرد و غروب

    که تا بمغربی ظاهر شد آفتاب رخت

    سحرهای غمزه جادوی او بی انتهاست

    عشوه های طره هندوی او بی انتهاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha