به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
با تو است آن یار دائم ور تو یکدم دور نیست
گرچه تو مهجوری ازو، وی از تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کافتاب روی او از دیده ها مستور نیست
لیک رویش را بنور روی او دیدن توان
گرچه مانع دیدنش را از دیدنش جز نور نیست
جنّت از باب دل رخسار جانان دیدن است
در چنین جنّت که گفتیم زنجبیل و حور نیست
گر ترا دیدار او باید برآ بر طور دل
حاجت رفتن چو موسی سوی کوه طور نیست
تو کتابی در تو مسطور است علم و هر چه هست
چیست آن کاو در کتاب و لوح تو مسطور نیست
کور آن باشد که او بینا بنفس خود نشد
کان که او بینا بنفس خویشتن شد، کور نیست
۸ناصر و منصور گوید انا الحق المبین
بشنو از ناصر که آن گفتار از منصور نیست
مغربی را یار شمس مغربی خواند بنام
گرچه شمس مغربی اندر جهان مستور نیست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.