شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰: با تو است آن یار دائم ور تو یکدم دور نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با تو است آن یار دائم ور تو یکدم دور نیست گرچه تو مهجوری ازو، وی از تو مهجور نیست دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او کافتاب روی او از دیده ها مستور نیست لیک رویش را بنور روی او دیدن توان گرچه مانع دیدنش را از دیدنش جز نور نیست جنّت از باب دل رخسار جانان دیدن است در چنین جنّت که گفتیم زنجبیل و حور نیست گر ترا دیدار او باید برآ بر طور دل حاجت رفتن چو موسی سوی کوه طور نیست تو کتابی در تو مسطور است علم و هر چه هست چیست آن کاو در کتاب و لوح تو مسطور نیست کور آن باشد که او بینا بنفس خود نشد کان که او بینا بنفس خویشتن شد، کور نیست ۸ناصر و منصور گوید انا الحق المبین بشنو از ناصر که آن گفتار از منصور نیست مغربی را یار شمس مغربی خواند بنام گرچه شمس مغربی اندر جهان مستور نیست شمس مغربی