کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی باقی که جانم مست اوست

    باده در داد کان بیرنگ و بوست

    بی دهن جان باده را در کشید

    کاو منزه از خم و جام و سبوست

    نور می در جان و در دل کار کرد

    نار وی در استخوان و مغز و پوست

    دیدم از مستی چو مستی را قفا

    عالمی را بی قفا دیدم که روست

    چون حجاب ما یقین شد مرتفع

    هردو عالم را بکل دیدم که اوست

    مهر بکد آنرا که ذره خواندمی

    بحر بود آنرا که می گفتم جوست

    زشت و نیکو می نمود اما نبود

    هر کرا من گفتمی زشت و نکوست

    هر کرا دشمن همی پنداشتم

    آخرالامرش چو دیدم بود دوست

    مغربی چون اختلافی نیست هیچ

    رو زبان درکش چه جای گفتگوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha