به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چون تافت بر دل من پرتو جمال حبیب
بدید دیده جان حسن بر کمال حبیب
چه التفات بلذات کائنات کند
کسی که یافت دمی لذت وصال حبیب
بدام و دانه عالم کجا فرود آید
دلی که گشت گرفتار زلف و خال حبیب
خیال ملک دو عالم نیاورد بخیال
سری که نیست دمی خاای از خیال حبیب
حبیب را نتوان یافت در دو کَون مثال
اگر چه هر دو جهان هست بر مثال حبیب
درون من نه چنان از حبیب مملو شد
که گر حبیب در آید بود مجال حبیب
بدانصفت دل و جان از حبیب پر شده است
که از حبیب ندارم نظر بحال حبیب
چه احتیاج بود دیده را به حسن برون
چو در درون متجلی شود جمال حبیب
ز مشرق دلت چه کرد طلوع
هزار بدر برفت از نظر هلال حبیب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.