کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا تو از لب کرده ای درمان ما
    آتشی افکنده ای در جان ما
    نور چشم ما تو مردم زاده ای
    یک شبی از لطف شو مهمان ما
    در نیاید چشم بیدارش به خواب
    بر سر هر کو رسد افغان ما
    گفتم از دستش برون آریم دل
    چون کنم دل نیست در فرمان ما
    یک نظر گفتم کند در ما ولی
    هست فارغ از گدا سلطان ما
    در چمن از جست و جوی قامتت
    شد پراکنده سر و سامان ما
    بی تکلّف راست گویم در جهان
    نیست قدّی چون قد جانان ما
    بس عجب دیدم که آن سرو سهی
    چون برون رفت از سر پیمان ما
    عید رویش گفت با من کای جهان
    جان چه باشد تا کنی قربان ما
    چند گردد بر سر کویت مدام
    این دل مسکین سرگردان ما
    دل ببرد از ما و رفت آن بی وفا
    کشت تخم قهر خود در جان ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha