به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

من که عمری در جهان گردیده ام
مثل رویش کافرم گردیده ام
دیده ام خوبان و مهرویان بسی
مهر رویش در جهان بگزیده ام
در چمن بر یاد قدش هر زمان
پای سرو و نارون بوسیده ام
نسبت زلفش به عنبر کرده ام
همچو مار از غبن آن پیچیده ام
من طمع در هجر آن آرام جان
از دل و جان بر بدن ببریده ام
ای مسلمانان ز درد هجر او
جامه جان بر بدن بدریده ام
بر نمی آید دلم با درد عشق
من درین معنی بسی کوشیده ام
ای بسا شبها که تا هنگام صبح
بر سر خاک رهش غلطیده ام
همچو شب تاریک می بینم جهان
بی رخت ای نور هر دو دیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 2شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 3شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 4شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...5شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...6شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 7شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 8شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 9شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 10شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 11شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 12شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 13شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 14شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 15شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 16شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 17شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 18شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 19شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 20شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 21شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 22شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 23شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 24شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 25شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...26شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 27شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 28شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 29شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 30شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 31شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 32شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...33شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 34شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 35شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...36شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 37شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 38شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 39شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 40شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 41شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 42شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 43شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 44شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 45شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 46شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 47شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 48شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 49شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...50شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 51شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 52شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 53شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 54شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 55شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 56شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 57شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 58شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 59شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 60شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 61شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 62شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 63شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 64شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 65شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 66شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 67شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 68شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 69شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 70شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 71شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...72شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...73شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 74شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 75شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 76شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 77شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...78شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 79شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 80شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 81شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 82شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 83شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...84شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 85شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 86شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 87شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 88شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 89شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...90شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 91شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 92شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 93شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 94شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 95شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...96شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 97شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 98شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...99شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 100شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 101شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 102شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 103شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 104شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 105شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 106شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 107شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 108شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 109شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 110شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 111شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 112شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 113شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 114شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...115شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 116شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...117شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 118شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...119شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 120شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...121شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 122شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 123شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 124شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 125شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 126شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...127شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...128شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...129شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 130شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...131شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 132شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...133شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...134شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 135شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...136شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 137شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 138شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 139شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 140شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...141شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 142شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...143شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...144شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 145شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...146شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 147شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 148شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 149شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 150شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...151شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 152شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 153شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 154شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 155شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 156شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...157شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...158شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 159شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 160شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 161شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...162شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 163شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 164شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 165شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 166شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 167شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...168شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 169شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 170شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...171شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 172شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 173شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...174شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 175شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...176شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 177شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...178شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...179شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 180شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 181شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 182شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...183شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 184شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 185شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...186شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 187شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...188شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 189شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 190شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 191شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 192شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 193شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 194شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 195شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 196شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...197شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...198شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...199شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...200شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...201شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...202شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...203شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...204شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 205شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...206شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 207شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 208شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 209شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 210شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 211شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...212شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 213شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 214شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 215شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...216شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 217شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 218شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 219شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 220شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...221شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 222شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 223شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...224شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 225شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...226شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...227شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...228شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 229شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...230شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 231شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 232شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 233شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 234شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 235شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 236شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...237شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 238شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 239شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 240شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 241شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 242شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 243شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...244شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 245شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...246شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 247شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...248شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...249شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 250شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 251شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 252شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...253شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...254شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...255شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 256شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...257شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...258شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 259شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 260شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 261شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 262شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...263شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...264شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 265شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...266شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 267شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 268شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 269شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 270شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...271شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 272شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...273شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...274شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 275شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...276شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 277شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 278شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 279شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 280شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 281شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...282شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 283شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 284شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 285شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 286شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 287شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 288شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 289شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 290شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...291شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...292شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 293شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...294شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...295شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 296شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 297شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 298شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 299شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 300شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...301شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 302شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 303شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 304شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...305شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 306شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 307شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...308شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 309شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 310شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 311شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 312شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 313شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 314شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...315شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...316شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 317شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 318شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 319شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 320شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 321شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 322شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 323شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 324شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 325شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 326شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 327شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 328شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 329شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 330شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...331شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...332شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...333شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 334شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 335شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...336شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...337شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 338شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...339شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...340شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 341شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...342شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 343شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 344شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 345شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 346شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...347شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 348شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 349شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 350شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 351شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 352شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 353شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...354شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 355شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 356شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...357شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 358شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...359شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 360شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 361شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 362شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 363شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 364شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...365شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...366شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 367شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...368شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 369شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 370شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 371شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 372شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 373شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...374شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 375شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 376شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...377شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 378شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 379شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 380شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 381شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 382شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 383شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 384شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 385شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 386شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 387شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...388شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 389شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...390شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 391شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 392شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 393شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 394شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...395شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 396شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 397شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 398شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 399شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 400شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 401شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 402شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 403شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 404شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 405شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...406شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 407شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 408شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 409شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...410شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 411شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 412شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 413شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 414شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 415شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 416شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 417شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 418شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 419شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 420شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 421شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...422شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 423شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...424شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 425شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 426شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 427شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 428شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 429شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 430شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...431شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...432شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 433شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...434شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 435شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...436شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 437شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 438شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 439شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 440شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 441شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 442شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 443شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 444شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 445شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 446شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 447شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 448شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 449شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 450شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...451شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 452شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 453شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 454شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 455شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 456شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 457شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...458شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 459شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...460شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 461شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 462شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 463شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...464شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 465شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...466شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...467شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 468شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 469شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 470شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 471شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 472شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 473شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 474شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 475شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 476شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 477شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 478شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 479شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 480شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 481شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 482شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 483شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 484شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 485شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 486شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 487شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 488شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 489شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 490شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 491شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 492شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 493شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ