کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل من درد غمت دارد و تو درمانی
    زآنکه باشند همه در دل و تو در جانی
    بخور آخر غم احوال دل نیک دلان
    مکن ای دوست که ناگه به غمی درمانی
    ای صبا نکهت عنبر ز کجا آوردی
    تو همانا ز سر کوی غم جانانی
    گر گذاری فتدت بر سر کویش زنهار
    پرسشی از من بیچاره بکن پنهانی
    از منش گوی که جان در سر و کارت کردم
    ای بت سنگ دل سیم بدن تا دانی
    از غم هجر تو جانم به لب آمد یک دم
    نظری سوی من خسته مگر نتوانی
    در جهان دست چو در دامن مهرت زده ام
    مکن از دامنم ای دوست چو گردافشانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha