کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان بندی
    مدّتی با غم زلف مهی اندر بندی
    بس جفا می رود اندر غم هجران بر من
    تا کی ای جان ستم و جور به ما بپسندی
    نقش رویت نرود هرگزم از دیده جان
    تو مگر مهر رخت در دل ما آکندی
    آخر ای دیده ی مهجور ستمدیده چرا
    در غمش باز سپر بر سر آب افکندی
    ای دل خسته تو تا چند ز سودای رخش
    در سر زلف دلارام چنین پابندی
    ما سهی سرو ندیدیم بدین شیوه گری
    ما دگر ماه ندیدیم بدین دلبندی
    چون دل و جان و جهان هر سه فدایت کردم
    تو چرا یکسره دل را ز وفا برکندی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha