به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگو

2080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگو
بر در آن یار سنگین دل گذر داری بگو
گر ز حال من بپرسد آن نگار سنگ دل
چون تو حال زار زار من زبر داری بگو
گر بگوید حال آن بیچاره مسکین چه شد
گو به حال و کار زارش گر نظر داری بگو
گر به حال ما نظر خواهی فکندن بعد ازین
ور نمی اندازی و یاری دگر داری بگو
ای دل محزون نظر کن ناوک دلدوز را
پیش تیغ کافرش گر جان سپر داری بگو
در جهان باری ندارم جز تو محبوبی دگر
دلبرا با ما سر یاری اگر داری بگو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 2شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...3شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 4شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 5شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 6شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...7شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 8شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 9شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...10شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 11شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 12شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 13شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 14شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 15شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 16شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...17شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...18شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 19شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 20شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 21شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 22شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 23شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 24شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 25شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 26شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 27شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 28شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 29شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 30شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 31شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 32شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...33شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...34شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...35شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 36شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 37شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...38شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...39شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 40شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...41شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...42شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 43شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...44شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 45شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 46شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 47شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 48شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...49شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 50شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 51شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 52شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 53شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 54شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 55شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...56شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 57شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 58شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...59شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 60شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...61شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 62شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 63شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 64شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 65شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 66شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...67شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...68شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 69شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...70شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 71شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 72شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 73شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 74شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 75شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...76شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 77شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 78شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...79شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 80شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 81شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 82شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 83شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 84شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 85شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 86شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 87شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 88شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 89شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...90شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 91شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...92شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 93شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 94شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 95شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 96شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...97شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 98شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 99شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 100شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 101شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 102شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 103شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 104شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 105شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 106شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 107شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...108شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 109شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 110شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 111شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...112شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 113شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 114شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 115شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 116شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 117شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 118شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 119شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 120شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 121شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 122شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 123شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...124شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 125شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...126شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 127شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 128شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 129شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 130شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 131شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 132شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...133شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...134شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 135شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...136شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 137شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...138شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 139شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 140شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 141شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 142شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 143شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 144شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 145شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 146شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 147شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 148شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 149شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 150شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 151شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 152شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...153شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 154شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 155شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 156شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 157شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 158شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 159شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...160شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 161شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...162شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 163شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 164شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 165شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...166شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 167شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...168شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...169شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 170شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 171شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 172شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 173شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 174شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 175شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 176شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 177شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 178شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 179شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 180شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 181شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 182شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 183شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 184شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 185شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 186شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 187شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 188شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 189شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 190شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 191شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 192شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 193شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 194شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 195شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ