کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از جان وصل خویش فرستم نواله ای
    بر لعل می فروش خودم کن حواله ای
    زانگه که لعل دلکش تو می فروش شد
    ما را بده ز لعل لب خود پیاله ای
    تا خال دلفریب تو دیدم به چشم دل
    دادم به خون خویش به خطت حواله ای
    خوی بر رخ چو ماه تو دانی چگونه است
    چون لاله ای که بر سرش افتاده ژاله ای
    آن روی همچو گل بنما در میان باغ
    تا بشنوی ز بلبل شوریده ناله ای
    در مرغزار جنّت و در گلشن صفا
    چون روی دلفریب تو نشکفت لاله ای
    تا چرخ لاجورد برافراشت در جهان
    از مادر زمانه نیامد سلاله ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha