کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باد صبا جان می دهد در آرزوی روی تو
    باشد که روزی بگذرد اندر شکنج موی تو
    بر بوی آن تا روی تو بیند کسی از بامداد
    ای خاطر صاحبدلان ساکن شده در کوی تو
    صبحم نسیمی مشک بیز آمد ز جایی آشنا
    لیکن ندانم عنبرست یا غالیه یا موی تو
    چون خاک را هم در غمت افتاده ام پیش رهت
    هم لحظه ای درمانگر ای چشم جانها سوی تو
    بر روی همچون ماه تو آرام جان ما بگو
    تا کی بود حال دلم آشفته چون گیسوی تو
    هرچند چون اشکم ز چشم افکنیده ای جان و جهان
    از جان منم چون ماه نو پیوسته چون ابروی تو
    گرچه ز جور مدّعی مهجور از آن حضرت شدم
    لیکن دل مسکین شده پیوسته هم زانوی تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha