کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکه درمان برنتابد درد بی درمان ماست
    وآنکه سامانی ندارد حال بی سامان ماست
    آنکه شیدایی شد ای دلدار بر روی چو ماه
    گر بدانی همچو زلفت بخت سرگردان ماست
    خاک پایت گشته ام تا چند بر بادم دهی
    کاتشی زان لعل نوشین تو اندر جان ماست
    دارم اندر دل یکی دردی که فرماید طبیب
    ای عزیز من که نوش لعل تو درمان ماست
    آنکه رحمش نیست بر ما آن دل سنگین تست
    وآنکه خوابش می نگیرد دیده گریان ماست
    گفتم اندر برکشم یک شب قد چون سرو او
    عقل گفتا صبر کن کان سرو از بستان ماست
    گفتم اندر بوستان خوابم نمی گیرد چرا
    گل جوابم داد کاین آشوب از دستان ماست
    گفتمش سوزی فکندی در جهان آخر چرا
    گفت کای مسکین نظر کن کاین همه از آن ماست
    بحر عشق روی او با ما درآمد در سخن
    گفت مروارید لطفش بیشتر از کان ماست
    برف اگر با ما ندارد جانبی در فصل دی
    جانبش خواهم که او محبوب تابستان ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha