کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای مسلمانان فغان کان یار من یاری نکرد
    با من بیچاره هرگز رسم دلداری نکرد
    ما عزیز مصر جان بودیم باری در جهان
    از چه رو آخر بگو با ما بجز خواری نکرد
    ای بسا زاری که کردم در غم رویش ولی
    رحمتی هرگز نگار من بدین زاری نکرد
    زلف پرآشوب آن دلدار و چشم نیمه مست
    با من آشفته دل غیر از سیه کاری نکرد
    مردم چشم جهان بین در فراق روی تو
    شب همه شب در خیالت غیر بیداری نکرد
    آنچه چشمم کرد یاری در غم هجران تو
    در زمستان فراقت ابر آذاری نکرد
    چون خیال تو درآمد در نثار مقدمش
    آن بت سنگین دل من جز جگرخواری نکرد
    خون دل از دیده پالودیم در هجران و یار
    من نمی دانم چرا جز مردم آزاری نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha