کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من که با خاک درت خون دل آمیخته ام
    خون دل را ز ره دیده فرو ریخته ام
    به امیدی که مگر سیم وصالت یابم
    خاک کوی تو به سر پنجه جان بیخته ام
    سرزنش چند کنندم که من خسته روان
    روز و شب حلقه صفت بر درت آویخته ام
    بوی زلفت ندهد غیر نسیم سحری
    عنبر و مشک و عبیر ار به هم آمیخته ام
    بس حدیثی که ز چشمان تو گفتم به جهان
    تا ز هر گوشه دو صد فتنه برانگیخته ام
    تا ز میدان فراقت که برد گوی مراد
    حالیا با غم عشق تو درآویخته ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha