کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر آید نسیمی ز سوی نگار
    کنم جان و دل بر نسیمش نثار
    دماغم بیاساید از بوی او
    جهان تازه گردد به باد بهار
    بهار آمد و باد نوروز باز
    بیاورد بویی چو مشک تتار
    چه مشک و چه عنبر چه کافور و گل
    بود همچو بوی سر زلف یار
    به سوی گلستان اگر بگذرد
    فرو ریزد از شرم او گل ز بار
    خجل گردد از قامتش نارون
    به خاک افتد از شرمساری چنار
    بنفشه خجل گشت از زلف او
    فتاده به پایش چنین سوگوار
    سرافکنده نرگس به پیشش کنون
    ز مستی چشمش شده در خمار
    ز شرم رخش ارغوان شد بنفش
    تو خیری نگر کاوست زار و نزار
    زبان آوری کرد سوسن از آن
    میان ریاحین چنین است خوار
    سمن با رخش لاف می زد به حسن
    به جان آمد او را ز گل نوک خار
    شقایق فروغ جمالش بدید
    شد از رنگ رخسار او شرمسار
    به پیش گلستان رویش به باغ
    نیامد گل و یاسمن در شمار
    چو در بوستان بگذرد سرو ناز
    سراید چو مستان ز مهرش هزار
    مرا آرزو هست در فصل گل
    میان چمن یارم اندر کنار
    شکوفه چو بشکفت در بوستان
    چو سیمش برافشان به پای نگار
    جهان خوش شد و نیست ما را خوشی
    که جز غم نباشد درین روزگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha