کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ
    کیست که از عشق تو بر دل او نیست داغ
    داغ غم عشق تو بر همه دلها بود
    لیک مزاج تو را هست ز عالم فراغ
    گل چو رخت کی شکفت در چمن و گلستان
    سرو چو قدت نرست در همه بستان و باغ
    باغ جهان بی توأم هست چو زندان ولی
    با رخ گلرنگ تو فارغم از باغ و راغ
    مهر رخت دلبرا هیچ تو دانی که چیست
    در تن من چون روان چشم مرا چون چراغ
    نکهت زلفت فرست سوی من از صبحدم
    تا که بیاسایدم از سر زلفت دماغ
    دلبر دلخواه را این دو جهت عالیست
    روی وفا در زوال حسن گرفته بلاغ
    گل بشد از بوستان خار جفا بردمید
    داد کنون بوستان شحنگی خود به زاغ
    بلبل و کبک و تذرو از در بستان برفت
    بین که جهان چون گرفت قمری و زاغ و کلاغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha