کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو شمع
    او چو گل خندان و من سوزان و گریانم چو شمع
    با دلی پر آتشم دوودم به سر بر می رود
    ز آتش سوداش سوزد رشته جانم چو شمع
    گو برآ از مشرق امید آن خورشید حسن
    همچو صبحی تا به رویش جان برافشانم چو شمع
    نیست بر بالین من جز آتش سودای او
    هر شبی تا روز و من از غم گدازانم چو شمع
    شمع عالم سوز من با جمع خوش بنشسته بود
    با دلی مجموع و من خاطر پریشانم چو شمع
    آتشی از مهر او در رشته جان منست
    روز و شب سوزد گریبان تا به دامانم چو شمع
    آتش سودای او تا هست در جان جهان
    زرد و سوزان و پریشان حال و حیرانم چو شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha