با لب تو جان شکار زلف تست
با رخ تو کار کار زلف تست
چشمۀ خورشید سوی روی تو
حلقۀ شب گوشوار زلف تست
در عروسیّ جمالت عقل را
دست و پنجه در نگار زلف تست
پر ز عتبر شد کنار عارضت
آن نه خطّست ، آن نثار زلف تست
من چه گویم؟ کز رخت روشنتر ست
فتنه کاندر روزگار زلف تست
صد هزاران دل ربودی و هنوز
شست و پنجه در شمار زلف تست
برزر رخسارم از شنگرف اشک
نقش شد کین دستکار زلف تست
عالمی عشّاق را از مرد و زن
آرزو اندر کنار زلف تست
تا زنخدان تو چاه یوسفست
جان ما زنجیر دار زلف تست