کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مکن ای دوست اگر بتوان کرد
    هر چه از شور وز شر بتوان کرد
    نه دل من که بیک غمزۀ تو
    عالمی زیر و زبر بتوان کرد
    چون سر زلف تو از مشک سیاه
    دلی از خون جگر بتوان کرد
    نبود لعل وگرنی چو لبت
    لبی از تنگ شکر بتوان کرد
    توز من روی نهان کرده و پس
    گویی اندوه مخور، بتوان کرد؟
    صبر تا چند کنم از رخ تو؟
    صبر آخر چقدر بتوان کرد؟
    جگرم خستی و خونم خوردی
    دل ببردی، چه دگر بتوان کرد؟
    نیم جانی که بماندست اکنون
    به منش بخش اگر بتوان کرد
    بهر آن بد گه کنی خرسندم
    که از آن نیز بتر بتوان کرد
    با رخ تو همه کاری چون زر
    بتوان مرد و بزر بتوان کرد
    رحمتی از تو توقّع دارم
    به بیندیش مگر بتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha