کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد
    اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد
    اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی
    در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد
    در چشم من برست قد سرو پیکرت
    زان پلک چشمهام فراهم نمی رسد
    از بس که خاک کوی تو دردیده ها کشند
    جز گرد از او بدین دل پر غم نمی رسد
    فریاد من نمی رسی و این دل غمین
    از خشک ریش هجر بمرهم نمی رسد
    شکرست اگر نمی رسدم مژدۀ وصال
    باری بلا و محنت و غم کم نمی رسد
    گویم کزین سپس ندهم دامنت ز دست
    گفتن کنون چه سود که دستم نمی رسد؟
    دشوار امید وصل توان داشت کز فراق
    ماهی بر آمد و خبری هم نمی رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha