کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸: شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد در چشم من برست قد سرو پیکرت زان پلک چشمهام فراهم نمی رسد از بس که خاک کوی تو دردیده ها کشند جز گرد از او بدین دل پر غم نمی رسد فریاد من نمی رسی و این دل غمین از خشک ریش هجر بمرهم نمی رسد شکرست اگر نمی رسدم مژدۀ وصال باری بلا و محنت و غم کم نمی رسد گویم کزین سپس ندهم دامنت ز دست گفتن کنون چه سود که دستم نمی رسد؟ دشوار امید وصل توان داشت کز فراق ماهی بر آمد و خبری هم نمی رسد کمال الدین اصفهانی