کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگهان که ز بهر صبوح برخیزم
    هزار فتنه ز هر گوشه یی برانگیزم
    چو خطّ دوست زنم دست در گل و سوسن
    چو زلف یار بسر و سهی در آویزم
    بدان امید که با یار خلوتی سازم
    ز باده مست شوم تا ز خویش بگریزم
    چو زلف یار بپایش درافتم از سر ذوق
    شکسته بسته و آنگه درست برخیزم
    میست آن لب چون لعل و من ز آتش عشق
    همه تن آب شوم تا بمی بر امیزم
    ستارگانرا دندان بکام در شکنم
    بگاه عربده گر با سپهر بستیزم
    چو می بدست بود از جهان نیندیشم
    چو یار یار بود از فلک نپرهیزم
    جهان خراب شود گر من اندرین مجلس
    ز نیم خوردة خود جرعه بر جهان ریزم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha