کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خون دل از دو دیده بدامن همی کشم
    باری گران نه در خور این تن همی کشم
    رخسار من چو کاه و برو دانهای اشک
    این کاه و دانه بین که بخرمن همی کشم
    افتاده ام چو سایه و چالاک میدوم
    چون سوزنم برهنه و دامن همی کشم
    شاید که چون صراحی خونم همی خورند
    زیرا که سر ندارم و گردن همی کشم
    از عجز همچو گل سپر از آب بفکنم
    وانگه ز عجب تیغ چو سوسن همی کشم
    در می کشم بتار مژه قطره های اشک
    دردانه بین که در سر سوزن همی کشم
    معذورم ارز گریه مرا صبر دل نماند
    از بیم سیل رخت ز مسکن همی کشم
    این جورها ببین که من از دوست می برم
    وین طعنها نگر که ز دشمن همی کشم
    رنجی که از کشیدن آن کوه عاجزست
    با آنکه نیست تاب کشیدن همی کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha