کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۳: خون دل از دو دیده بدامن همی کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون دل از دو دیده بدامن همی کشم باری گران نه در خور این تن همی کشم رخسار من چو کاه و برو دانهای اشک این کاه و دانه بین که بخرمن همی کشم افتاده ام چو سایه و چالاک میدوم چون سوزنم برهنه و دامن همی کشم شاید که چون صراحی خونم همی خورند زیرا که سر ندارم و گردن همی کشم از عجز همچو گل سپر از آب بفکنم وانگه ز عجب تیغ چو سوسن همی کشم در می کشم بتار مژه قطره های اشک دردانه بین که در سر سوزن همی کشم معذورم ارز گریه مرا صبر دل نماند از بیم سیل رخت ز مسکن همی کشم این جورها ببین که من از دوست می برم وین طعنها نگر که ز دشمن همی کشم رنجی که از کشیدن آن کوه عاجزست با آنکه نیست تاب کشیدن همی کشم کمال الدین اصفهانی