کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان که در عالم خود او را داشتم
    بهر تو نا بوده اش انگاشتم
    دیده را با نقش تو پرداختم
    سسینه را از مهر تو انباشتم
    مطبخ سودای خود یعنی دماغ
    از برای عشق تو افراشتم
    در زمین سینه از روز نخست
    دانۀ دل خود بنامت کاشتم
    تختۀ وقف غمت بر دل زدم
    نام عشق تو برو بنگاشتم
    از زر و سیم رخ و اشک آنچه بود
    آن زر و سیم آن تو پنداشتم
    گر دلی بد، تن بهجرش در زدم
    ور تنی بد، دل ازو برداشتم
    از سر هر دو جهان برخاستم
    جز غمت کز بهر خود بگذاشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha