کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۱: جان که در عالم خود او را داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان که در عالم خود او را داشتم بهر تو نا بوده اش انگاشتم دیده را با نقش تو پرداختم سسینه را از مهر تو انباشتم مطبخ سودای خود یعنی دماغ از برای عشق تو افراشتم در زمین سینه از روز نخست دانۀ دل خود بنامت کاشتم تختۀ وقف غمت بر دل زدم نام عشق تو برو بنگاشتم از زر و سیم رخ و اشک آنچه بود آن زر و سیم آن تو پنداشتم گر دلی بد، تن بهجرش در زدم ور تنی بد، دل ازو برداشتم از سر هر دو جهان برخاستم جز غمت کز بهر خود بگذاشتم کمال الدین اصفهانی