باد صبا بین که چها می کند
کس نکند آنچه صبا می کند
مست بگلزار رود بامداد
عربده با شاخ و گیا میکند
طیرة طفلان چمن می دهد
بازیکی بس بنوا می کند
زلف ریاحین و گریبان شاخ
می کشد و باز رها می کند
می فکند در کله لاله خاک
پیرهن غنچه قبا می کنند
سیم همی ریزد و زر می کشد
باغ پر از برگ و نوا می کند
هیچ نمی دانم کین خاک پای
این همه بخشش ز کجا می کند
زانکه نقاب از رخ گل دور کرد
بلبلش از شاخ دعا می کند
سست شد از خنده گل خیره خند
بس که صبا شعبده ها می کند