کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باد بر خاک ترک تازی کرد
    با عروسان خفته بازی کرد
    ابر از آب دیده وقت سحر
    جامۀ شاخ را نمازی کرد
    غنچه را بر سماع بلبل مست
    وقت خوش گشت و خرقه بازی کرد
    من چو نرگس ندیده ام هرگز
    خاک پایی که سرفرازی کرد
    اندرین هفته باد ناسودست
    بس که هر گونه کارسازی کرد
    نرگسانرا کلاه زر بخشید
    غنچه را برگ دلنوازی کرد
    چون زبان بنفشه کوته یافت
    سوسن آنجا زبان درازی کرد
    گل که اوّل ز برگ و ساز تمام
    بر سر شاخ ترک نازی کرد
    وز غرور توانگریّ و جمال
    بلبلان را جگر گدازی کرد
    عاقبت خاک بر دهان افکند
    زانکه دعوی بی نیازی کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha