کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگهان که صبا نافۀ ختن بیزد
    زمانه عنبر و کافور بر هم آمیزد
    بگسترند عروسان باغ دامن خویش
    چو ابر برسرشان ز استین گهر ریزد
    خیال دوست چو در چشم خفتگان بزند
    ز خواب مردمک دیده را بر انگیزد
    ببوی آنکه مگر پی برد بخاک درش
    دلم چو بوی بباد هوا درآویزد
    کسی که آفت هستیّ خویش بشناسد
    بپای مستی از گوی عقل بگریزد
    هوای طبع تو سر پوش آتش شوقست
    چو باد حرص تو بنشست شوق برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha