کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخ و زلفت از شگرفی، صفت بهار دارد
    خنک آنکه سر و قدّی ، چو تو در کنار دارد
    لب لعل دل فریبت ، ز گهر حدیث راند
    سر زلف مشک بارت، ز بنفشه بار دارد
    رخ چون مهت ندانم، که چه عزم دارد آیا
    اثری همی نیاید، که سر شکار دارد
    که کمند عنبرین را زد و سوی حلقه کردست؟
    که خدنگهای مشکین، چو زبان مار دارد؟
    دل خود طلب چو کردم، بر نرگس تو گفتا
    برو ای فلان و بهمان، بر من چه کار دارد
    چو بسی بگفتم او را ، بکرشمه گفت با تو
    سر گفت و گو ندارم، که مرا خمار دارد
    چه دهی صداع مستان، چه کنی حدیث چیزی
    که کمینه هندوی ما، به از ین هزار دارد؟
    چو بترک دل بگفتم، غم جان خوردم که ترسم
    که چو دست یافت بر وی، هم ازین شمار دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha