کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    افسانه بد مستی ما دوش سمر شد
    هم شحنه و هم شیخ از این قصه خبر شد
    از حالت پیری و جوانی سخنی نغز
    سر بسته بگویم که شبی بود و سحر شد
    یکدانه از این خرمن مائی و توئی بود
    آن خوشه گندم که همه خوف و خطر شد
    گویند که اکسیر بود خاک در دوست
    ما چهره برین خاک نهادیم که زر شد
    خواهی که بدانی مثل عارف و عاشق
    یک نی تهی از خویش و یکی پر ز شکر شد
    این را سخن آمد بمذاق همه شیرین
    آن از همه وارسته و بی بیم و حذر شد
    چون تاک ز خود گم شد و در خاک نهان گشت
    یک دانه دو صد شاخ بر آورد و شجر شد
    از ابر فرود آمد و در بحر فرو ریخت
    یک قطره باران که درخشنده گهر شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha