به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در رود کنگ دره تنگی گرفته‌ایم
بر طرف کوه، غار پلنگی گرفته‌ایم
در هم کشیده روی ز سنگین‌دلان شهر
کنج دهی و گوشه سنگی گرفته‌ایم
رخشنده گوهریم که اندر درون سنگ
از تاب مهر، آبی و رنگی گرفته‌ایم
صافی دلیم چون خم و روشن روان چو جام
بر روی اگر چو آینه، زنگی گرفته‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 2شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 3شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 4شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...5شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 6شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 7شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 8شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 9شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 10شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...11شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...12شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 13شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...14شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 15شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...16شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 17شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...18شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 19شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 20شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 21شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 22شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 23شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 24شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 25شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 26شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 27شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 28شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...29شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 30شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 31شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 32شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 33شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 34شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...35شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 36شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 37شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 38شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 39شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 40شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 41شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 42شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 43شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...44شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 45شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 46شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 47شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 48شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 49شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...50شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 51شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 52شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 53شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 54شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 55شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 56شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 57شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...58شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 59شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 60شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 61شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 62شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 63شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 64شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 65شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...66شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 67شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 68شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 69شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 70شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 71شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 72شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 73شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 74شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 75شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 76شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 77شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 78شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...79شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 80شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...81شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 82شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 83شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 84شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 85شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 86شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 87شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 88شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 89شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 90شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 91شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 92شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 93شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...94شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 95شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 96شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 97شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 98شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...99شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 100شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 101شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...102شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 103شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 104شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 105شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 106شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 107شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 108شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 109شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 110شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 111شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 112شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...113شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 114شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 115شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 116شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 117شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 118شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 119شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 120شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 121شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 122شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 123شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 124شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ