کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر تو می در خواب خوردی، ما به بیداری زنیم
    در سر بازارها با ترک بازاری زنیم
    غمزه مستانه اش ما را کند رسوای شهر
    گر بدور چشم ساقی لاف هشیاری زنیم
    خانه بلغار است و مشکو تبت آنساعت که ما
    باده مشکین بروی ترک بلغاری زنیم
    خرقه سالوس ما دیشب برهن باده رفت
    گام تا کی در ره زهد و نکوکاری زنیم
    چون زند مطرب ره مستان ببانگ چنگ و تار
    چنگ ما در تار زلف ترک تا تاری زنیم
    در سرای میفروشان سیم و زر چون بی بهاست
    ما بهای جام می را از در زاری زنیم
    چون گواهی داده شیخ سبحه زن بر کفر ما
    پنجه در پیچ و خم آن زلف زناری زنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha